مقالات آرشیو خبر ها
کتاب الساندرو دل پیرو ; بیشترین دردی که در زندگی کشیده بودم / بخـش دوازدهم / اختصاصی

کتاب الساندرو دل پیرو ; بیشترین دردی که در زندگی کشیده بودم / بخـش دوازدهم / اختصاصی

کتاب «Giochiamo Ancora» یا «به بازی ادامه بدهیم» کتابی است که به قلم اسطوره ی باشگاه یوونتوس، الساندرو دل پیرو منتشر شده است. در ادامه می توانید ترجمه قسمت به قسمت و اختصاصی این کتاب را دنبال کنید:

 

مصدومیت شدید:

 

نمی توان میزان درد را مشخص کرد، بیشترین دردی را که در زندگی احساس کرده بودم بدون تردید بعد از مصدومیت در اودینزه بود؛ در آن لحظه خیلی زود متوجه شدم که زانوی من از سه ناحیه دچار شکستگی شده و رباط من نیز آسیب دیده است؛ نیازی به تست پزشکی نبود؛ در آخرین لحظات دیدار، زیدان توپ را برای من ارسال کرد و من در حالی که قصد داشتم توپ را کنترل کنم مدافع اودینزه به من نزدیک شد؛ در لحظه ای که به توپ ضربه می زدم زانوی من شکست؛ درد شدیدی را احساس کردم، این درد را تا دو ساعت احساس می کردم و هیچ دارویی نمی توانست برای من مفید باشد؛ نتیجه ی تست پزشکی را دریافت کردم هر چند که نیازی به آن نبود؛ در فرانسه مرحله ی نخست درمان را سپری کردم اما برای ادامه ی درمان به آمریکا رفتم، بعد از این حادثه با دید جدیدی به زندگی و واقعیت ها نگریستم.

 

خسته کننده:

 

زندگی برای من خسته کننده شده بود اما من می خواستم از این فرصت استفاده کنم؛ همچنان بر این باور هستم که دو دلپیرو وجود دارد، قبل از مصدومیت و بعد از آن؛ بازگشت به میدان و البته بازگشت اعتماد به نفس بعد از دو فصل امکان پذیر بود؛ از برخورد با بازیکنان پرهیز می کردم و احساس می کردم که در خطر هستم؛ می خواستم به آمادگی برسم اما بسیار دشوار بود، احساس می کردم که زانوی من آسیب پذیر است و دور کردن این احساس بسیار دشوار بود؛ گل های من تنها از روی نقطه ی پنالتی به ثمر می رسیدند و احساس می کردم که نفرین شده ام؛ یک هفته مانده به پایان لیگ با یک ضربه ی سر گل زدم، این گل من را امیدوار کرد؛ باران پروجا در انتظار ما بود و اسکودتوی ما در آن باران از بین رفت؛ شاید این آخرین ضربه ای بود که من دریافت می کردم؛ یورو شروع شد و ما در فینال با گل طلایی شکست خوردیم؛ قانونی که تغییر کرد و ثابت کرد که ما مستحق شکست نبودیم؛ من در آن دیدار دو موقعیت فوق العاده را از دست دادم و بعد از شکست خودم را مقصر اصلی در این شکست دانستم.

 

نیمه نهایی:

 

در نیمه نهایی برابر هلند خوب بودیم و همه از ما تعریف می کردند اما با سرنوشت روبرو شدم؛ نمی توان سرنوشت را تغییر داد؛ باید فرار کرد، من در تابستان سعی می کنم با استفاده از نقشه ی جغرافیا محل مناسب را انتخاب کنم؛ باید به محل دو دست رفت و از تلخی ها فرار کرد؛ فرار گاهی وقت ها بعد از شکست به شما آرامش می دهد؛ می توان به شکست توجه نکرد اما من می خواهم که خود را برای یک پیروزی آماده کنم؛ دردها را تحمل می کنم؛ تحمل کردن دردها را آموختم؛ با این حال هرگز نا امید نمی شوم آستانه ی تحمل من بسیار پایین است اما من در این هنگام برای پیروزی دنبال ابزار مناسب هستم؛ بعد از مصدومیت ها و شکست ها به دلپیروی جدیدی تبدیل شدم که از دلپیروی قبل از مصدومیت آماده تر و چابک تر است؛ با اینکه من شخصی نبودم که توانایی مقابله با دشواری ها را داشته باشد اما موفق شدم؛ امیدوارم که جوانانی که هنوز با دشواری ها روبرو نشده اند نیز چنین باشند.

«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
حسین صالحی
حسین صالحی«مدیر سایت»
ارتباط با نگارنده: